۱۳۹۶ تیر ۲۵, یکشنبه

چه شد که شروع شد !

سلام

علاقه به نوشتن همیشه در من بود. از اول بود ، نمی دونم از کی ولی بود. بعد از 3 تا دفتر خاطرات فیزیکی و 2 تا وبلاگ منهدمه ویک عدد منحله ، اینبار رسیدم به بلاگر. فیلتر بودنش و دوست دارم. حس بدی ندارم بهش ، یه طورایی این فیلتر هم با زندگی ما گره خورده اصلا. گاهی اوقات  نمی تونم اینترنت و بدون فیلتر حتی تصور کنم. یه وقتایی نمی تونم  بعضی چیزها رو بدون فیلتر به یاد بیارم. سال 88 یه اینترنت ADSL از شرکت منحله لایزر داشتم. اون موقع ها برای خودش کسی بود ، وجهه ای داشت. تا اون روز سیاه که #آسیاتک خریدش. قشنگ به خاک سیاه نشت. بگذریم ، یه بعدازظهر گرم از اوایل تیر ماه داشتم تو Youtube فیلم یه درگیری تو خیابون های تهران و میدیدم.جمعیت یک صدا گفت یاحسین .... وسطش قطع شد ، صفحه همینطوری فریز شد ! هرکاری کردم ادامه نداد و نهایتا سعی کردم با زدن دکمه F5 روی کیبورد خدمتش برسم ! ولی خدمتم رسیده شد. فیلتر شده بود.به همین شدت ناگهانی ، یهویی و بی مقدمه بدون کوچکترین اطلاع قبلی. دوست جدیدمون وارد زندگی ما شد. البته اون روزها فکر می کردیم خیلی زود جول وپلاسش و جمع می کنه و میره. تصور می کردیم بعداز فروکش کردن تب وتاب خیابون ها بر می گرده همونجایی که ازش اومده. ولی خوب ما فکر باطل تا به اون روز کم نکرده بودیم و حرف مفت هم تو جمع های دوستانه بسیار زده بودیم. نتیجه ونهایت داستان کاملا معلومه.
این قضیه دوتا نکته قابل توجه داره.
اول : من شاهد یک لحظه تاریخی در جمهوری اسلامی ایران بودم. فیلتری که اومد و مهمون ما شد و دیگه نرفت.
دوم : الان بعد از گذشت 8 سال ، دیگه نمی تونم اینترنت و بدون فیلتر تصور کنم. اصلا یه جورایی با فیلتر که هست راحت ترم.
بگذریم اصلا حرف این نبود ، می گم نوشتن و دوست دارم ، ولی سعی می کنم اینجا با موضوع و داخل چهارچوب بنویسم که ازاین هرز نویسی ها جلوگیری بشه.
احتمالا مثل بقیه آدم ها اینجا راجع به زندگی خودم می نویسم و علاقه مندی هام. کلا آدم جالبی نیستم ، و اگر دوست داشتین کله تون وبکنید تو زندگی من ، از الآن می گم چیز خاصی گیرتون نمیاد.
پی نوشت :
تو توییتر جا کم بود ، یه شعبه هم اینجا زدم و الا سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر